شل محله جواهرده رامسر با تاریخی هزار ساله
پیچها از پی هم میآیند و میروند. سر هر پیچ جاده پایت روی پدال گاز شل میشود، نه از برای احتیاط در رانندگی چراکه دیگر هوش و هواسی برای رانندگی نمانده است. پایت روی پدال ترمز میلغزد که بایستی و منظرهای بدیع را که در طول عمرت ندیدهای، ببینی.
گروه ایرانشهر- پیچها از پی هم میآیند و میروند. سر هر پیچ جاده پایت روی پدال گاز شل میشود، نه از برای احتیاط در رانندگی چراکه دیگر هوش و هواسی برای رانندگی نمانده است. پایت روی پدال ترمز میلغزد که بایستی و منظرهای بدیع را که در طول عمرت ندیدهای، ببینی. اما به ناگاه منظره دیگری در پی پیچ دیگری پدیدار میشود که قبلی را تبدیل به خاطره میکند. پیچها در این جاده رویایی به مانند آپاراتچی سینما عمل میکنند. فریمها را یکی پس از دیگری از پیش روی دیدهها عبور میدهند و فیلم سفر را میسازند.
به دنبال گمشدهای میگردیم. به دنبال همان گمشدهای میگردیم که بهخاطر نام زیبایش پیچهای این جاده ندیده را برای رسیدن به آن نادیده میگیریم. گمشدهمان درون جنگلهای بههمتنیده البرز و در عمق یکی از عمیقترین و قدیمیترین جنگلهای دنیا قرار دارد. گمشده مان در انتهای راه پر پیچ و خمی قرار دارد که آدمی را از کنارههای جنوبی دریای خزر به ارتفاعات مازندران میکشاند.
درختان سر به فلک کشیده توسکا، مازو و ملچ که پیکر سبزشان را گاه از میانه مه هویدا میکنند به همراه موسیقی موزون طبیعت، همهمه نسیم در میان درختان، صدای زیبای پرندگان، ریزش آبشار از میان صخرهها و سکوت عمیق اعماق درهها، بازی عجیبی با ذهن میکند. پیشتر که میرویم ابرها، کمکم و نمنم کنار میروند و راه را بر تلألو خورشیدی که در پس قلهها و فراتر از تمامی بلندیها به انتظار نشسته است، میگشایند. به سرزمین جدیدی وارد میشویم که آسمانش تا چشم کار میکند، آبی نیلگون است و زمینش ابر و جاده همچنان پر پیچ و خم ما را به سوی گمشدهمان راهنمایی میکند.
با پیمودن این مسیر یک ساعته جواهرده رخ مینماید. جواهرده روستایی ییلاقی است در 25 کیلومتری شهر رامسر و از آنجا که از سه جهت در محاصره کوه است، چشماندازهای منحصر به فرد و متفاوت دارد. جواهرده جزو نادرترین مناطق کوهستانی ایران است که با وجود فاصله بسیار کم با دریا، بیش از دو هزار متر از سطح دریا ارتفاع دارد. این منطقه در حدود شش ماه از سال پوشیده از برف است و در تابستان هم اکثرا هوایی مه آلود دارد.
جواهرده جمع تضادهاست. در این روستا همنشینی خانههای اصیل شمالی با سقفهای شیروانی گلاندود شده و دیوارهای کاهگلی در کنار ویلاهای لوکس تهرانینشین خودنمایی میکند. ساکنان متفاوت این خانهها نیز همسایگی همدیگر را پذیرفتهاند.
کوچه پسکوچههای جواهرده محل تردد اسب و استر و بنز و بی.ام.و است که به خوبی در کنار هم رانده و به قوانین راهنمایی و رانندگی احترام میگذارند. تنها در اندک مواقعی چهارچرخسواران پا روی قوانین گذاشته و سبقت غیرمجاز میگیرند.
جواهرده با وجود دهبودنش سالهاست که حال و هوای شهری پیدا کرده اما هنوز هم تا حدودی به زیبایی سالهای دور است. با دیدن این تضادها تازه افسوس بیشتر ندیدن جاده یکدست و بدون تضاد جواهرده را میخوریم.
جادهای که به عنوان نزدیکترین راه دستیابی به این روستا، از انتهای غربی رامسر، مسافران را تا این روستا راهنمایی میکند. جادهای که حدودا در سالهای 50 تا 54 با قطع هزاران اصله درخت، رامسر را به جواهرده متصل کرد.
جادهای که به واسطهاش کمکم این بهشت آسمانی کشف شد و حالا تبدیل به ییلاق بسیاری از رامسریها و تهرانیهایی شده که تابستانها را در ویلاهای شخصی خود در این منطقه میگذرانند و زمستان به شهر خود باز میگردند.
اما اگر روند تخریب زیباییهای جواهرده ادامه یابد دیری نمیپاید که این منطقه ییلاقی به خاطرهها بپیوندد.
عامل اصلی این امر گردشگرانی هستند که بدون توجه به ابتداییترین اصول تفریح در طبیعت، در این جاده رفت آمد و یا در جواهرده اقامت میکنند.
پراکندگی بسیار زبالههایی که از سربیتوجهی و سرخوشیهای لحظهای ناشی از حضور در طبیعت در جاده و رودخانه و لابهلای درختان جنگل و در ورودی شهر پراکنده میشود، از یک طرف و رشد قارچگونه ویلاها و هجوم ویلانشینهایی که جنگل را پیوسته تخریب میکنند از طرف دیگر سبب شده است که در آیندهای نزدیک اگر این سیر متوقف نشود دیگر جواهری برای جواهرده نماند.
متاسفانه فرهنگ نادرست برخورد با طبیعت فقط به مسافران و گردشگران محدود نمیشود. ساکنان این ده نیز خواسته و ناخواسته به تخریب طبیعت تن داده و این جواهر کوهستانی را در آستانه نابودی قرار دادهاند.
جواهرده به هر طریقی که اداره میشود نیازمند ساختاری محکم برای حفاظت است و نخستین قدم کنترل زبالههاست چراکه پراکندن زباله همیشه و همهجای ایران در پدیدهای به نام سفر دیده میشود.
در حالی که بخشی از مراقبت ما از طبیعت به وجدان شخصی، بخشی به تعلق خاطر و وابستگی به آن محیط باز میگردد، مابقی مرتبط با فرهنگ است. البته به غنای فرهنگ ایرانیان ایرادی وارد نیست، اشکال از عدم شناخت ما از این فرهنگ غنی است.
با توجه به اینکه شناخت هم تعهد میآورد و هم تعلق، تعلق امروزی ما تعلقی کاذب است، از تعهد هم خبری نیست. البته این شامل همه مردم نمیشود اما از شواهد تخریب طبیعت چنین بر میآید که شاید جمعیت کثیری با آن دست به گریبانند.
با این حال طبیعت جواهرده نه متعلق به ویلانشینان تهرانیاش است و نه ملک مطلق ساکنان رامسری است بلکه خانه مشترک تمام طبیعتدوستان ایرانی است. از آنجا که هر خانهای برای خودش قانون دارد باید در استفاده از طبیعت نیز قانونمند بود. اگر دیر بجنبیم، اگر نگرش خود را به سفر و تفریح اصلاح نکنیم شاید در سفرهای دیگر به جواهرده، چهرهای دیگر را ببینیم. چهرهای که آن را دوست نخواهیم داشت. چهرهای که خاطرات گذشته ما را مخدوش میکند. وقت تنگ است. باید از طبیعت لذت برد اما درست...
بگذریم! با وجود اینکه کمتر از 40 سال از ساخت جاده دسترسی به جواهرده میگذرد، اما قدمت سکونت و زندگی در آن به بیش از هزار سال میرسد. روشنترین گواه بر این مدعا مسجد آدینه در شل محله جواهرده است. این مسجد که بیش از هشتصد سال از بنای آن میگذرد، یک بار در دوره صفوی با سقوط بهمن تخریب شد و به دست شیخالاسلام منطقه ملا شل شریف سرابی جد خاندان شل محلهایهای رامسر و تنکابن بازسازی شد.
در سالهای اخیر نیز چند بار طعمه حریق شد تا اینکه در اوایل دهه هفتاد یعنی بر اثر صاعقهای که به درخت چنار کنارش برخورد کرد به کلی سوخت. هم اکنون در محل سوخته مسجدی جدید با مصالح و طراحی نوین برخلاف سبک معماری کهن منطقه بنیاد نهاده شده است و اثری جز چندین عکس از مسجد کهن باقی نمانده است.اگر برنامه سفر خود به جواهرده را در روزهای پایانی هفته تنظیم کنید، میتوانید از بازار محلی جواهرده نیز دیدن کنید. بازاری که بدون شک رونق گذشتههایش را ندارد و بیشتر اجناسش اقلام مصرفی موردنیاز مسافران است، اما با این وجود از جاذبههای کمتر آسیبدیده جواهرده است. منبع : http://tehranemrooz.ir/V2/Default_view.asp?NewsId=62104
سلام
من با موضوع
آیین شب یلدا یا شب چله بروزم با عکس